معارف اسلامی · فوریه 2, 2022 0

دریافت فایل تحقیق در مورد تقوا از روایات مختلف و قرآن

دریافت فایل تحقیق در مورد تقوا از روایات مختلف و قرآن 

 

دارای مفاهیم کلیدی:

تحقیق, در, مورد, تقوا, از, روایات, مختلف, و, قرآن

 

توضیحات:

تقوا
محقق طوسى، راه ديگر مانع‏زدايى از سير و سلوك را «تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و ركن معرفى كرده است: ترس از خدا و تحاشى از كار زشت و قصد قربت در آن ترس و اين تحاشى. در باره تقوا آمده است:
«بلى من أوفى بعهده و اتقى فإن الله يحب المتقين» (1)
متقين، محبوب خدا هستند. البته همان طور كه تقوا مراتبى دارد محبوبيت الهى هم درجاتى دارد. مهم، آن است كه انسان در تقوا سه ركن آن را رعايت كند:
ركن اول اين كه از خدا بترسد و اين خوف، خوف ساده باشد و بر اساس ترس از خدا تحاشى داشته باشد.
ركن دوم «تحاشى» از گناه است، بدين معنا كه اگر گناه در وسط باشد، انسان خود را به حاشيه بكشد تا به آن آلوده نشود؛ مثل اين كه، گفته مى‏شود: «از گناه اجتناب كنيد» ؛ يعنى، شما دريك جانب قرار گيريد و گناه در جانب ديگر قرار گيرد؛ يعنى، سعى كنيد با پروا از متن كه گناه است به حاشيه صفا و نجات قدم برداريد.
ركن سوم اين است كه چه در آن ترس و چه در اين حاشيه رفتن، منظور، نزديك شدن به خدا باشد . برخى افراد از ترس زندان يا براى حفظ آبروى خود و هراس از ريختن آبرو، گناه نمى‏كنند و از آن تحاشى دارند و البته اينها خوب است. چون دورى از گناه، «توصلى» است؛ اما نشانه سير و سلوك نيست. «سالك الى الله» خود را در مسير خدا مى‏بيند و مسير هم مستقيم و زمام اين سالك در اين مسير مستقيم به دست خداست؛ چنانكه مى‏فرمايد:
«ما من دابة إلا هو اخذ بناصيتها إن ربى على صراط مستقيم» (2) .
كسى كه گفت:
«إياك نعبد و إياك نستعين»
قهرا خود را در تحت زمام حق مى‏بيند:
«يا من بيده ناصيتى، يا عليما بضرى و مسكنتى، يا خبيرا بفقرى و فاقتى» (3)
و مشابه اين مضمون در «مناجات شعبانيه» چنين آمده است:
«بيدك لا بيد غيرك زيادتى و نقصى و نفعى و ضرى» (4) .
بنابراين، انسان سالك خود را در راهى مى‏بيند كه زمام راهيان آن به دست خداست. از اين رو پرهيز و ترس او «قربة الى الله» است؛ زيرا اگر چنين نباشد، او براى خود مى‏ترسد؛ نه براى رضاى خدا و بنابراين، اهل سير نيست.
اگر انسان از گناه توبه كند و به جايى برسد كه از توبه نيز توبه كند، در فضايل، مخلص است و هرگز ريا نمى‏كند. تقوا كه از بهترين اوصاف انسان سالك است، گاهى انسان آن را به اين انگيزه، تحصيل مى‏كند كه در دنيا و آخرت عزيز باشد. چنين انسانى اخلاص ندارد؛ زيرا كار را براى تحصيل رضاى خود كرده است، نه رضاى خدا و در حقيقت او با تقوا نيست؛ زيرا او لباس تقوا را در بر كرده است تا در قيامت، جامه زرين جاه و عزت را بپوشد.
اين كه مى‏گويند صراط مستقيم، از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است، نمونه‏هايش در اين بحثها ظهور مى‏كند. گاهى تشخيص وظيفه، از تشخيص يك موى باريك، باريكتر است. آنها كه موشكافى مى‏كنند توان اين را دارند كه اين مسائل را به طور دقيق ارزيابى كنند.
توضيح و تحليل مطلب اين است كه مراتب اهل تقوا متفاوت است؛ زيرا:
.1 گاهى كسى براى عزت و جاه‏مند شدن نزد جامعه، جامه تقوا را در بر مى‏كند. اين صبغه ريائى دارد و از بحث خارج است.
.2 گاهى براى عزيز شدن نزد خدا و اولياى الهى پرهيزكار مى‏شود، اين عمل نيز، خوب ولى ابتدايى يا متوسط است و بنابراين، بايد آن را هم رها كرد.
.3 گاهى انسان مى‏داند كه خدا او را عزيز مى‏كند ولى او براى عزيز شدن با تقوا نمى‏شود . اين هم كمال خوبى است. چون او براى عزيز شدن، جامه تقوا را در بر نكرده است.
.4 گاهى اين دانستن را هم از ياد مى‏برد؛ بلكه به عنوان وظيفه بندگى، با تقواست؛ يعنى عزيز شدن نه تنها «مطلوب» او نيست، بلكه «معلوم» او هم نيست و اين خود، فضيلت است و تملك دل طلب مى‏كند و چنين انسانى بنده خالص خداست.
راه تحريم غير خدا
راههايى را كه در شبانه‏روز به ما ارائه‏كرده‏اند، براى رسيدن به اين مقصود سهم مؤثرى دارد.
نماز تنها كار سلبى به عنوان «نهى از فحشا و منكر» ندارد؛ چنانكه قرآن كريم مى‏فرمايد :
«إن الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر» (5)
بلكه آثار اثباتى فراوانى نيز دارد. ما نبايد در حدى باشيم كه نماز را براى «پرهيز از گناه» بخوانيم، بلكه بايد بكوشيم آن را براى «لذت لقاى حق» اقامه كنيم. گرچه توجه به لذت هم نقص است؛ ولى ما را به آن مراحل نهايى، راهنمايى و نزديك مى‏كند.
نخستين چيزى كه در مورد نمازبه ما آموخته‏اند اين است كه نماز بدون طهارت، نماز نيست :
«لا صلوة إلا بطهور» (6)
و ما هم بايد درست تحصيل طهارت كنيم. آنگاه به ما گفته‏اند: وقتى وارد نماز مى‏شويد، چهره جان خود را متوجه ذات اقدس و خداوند كنيد تا خداوند نيز به شما رو كند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:
«إذا قمت إلى الصلاة فأقبل على الله بوجهك يقبل عليك» (7)
امام صادق ( عليه السلام) نيز فرمودند:
«إني لاحب للرجل المؤمن منكم إذا قام في صلاة فريضة أن يقبل بقلبه إلى الله تعالى و لا يشغل قلبه بأمر الدنيا، فليس من عبد يقبل بقلبه في صلاته إلى الله تعالى إلا أقبل الله إليه بوجهه و أقبل بقلوب المؤمنين إليه بالمحبة بعد حب الله إياه» (8) .

 


دانلود مستقیم فایل